- جامه کن
- محلی در سر حمام که جامه ها را در آنجا از تن در آورند و داخل حمام شوند جامه خانه گرمابه سربینه
معنی جامه کن - جستجوی لغت در جدول جو
- جامه کن
- جایی در حمام که در آن، لباس ها را از تن درمی آورند و داخل حمام می شوند، رخت کن، سربینه، کنایه از دزد،
برای مثال چیست نام این وزیر جامه کن / قوم گفتندش که نامش هم حسن (مولوی - ۵۷۱)
- جامه کن ((~. کَ))
- سربینه، رخت کن حمام
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جامه از تن جدا کردن
رخت شوی کازر قصار (رخت شویان هنگام شستن جامه آنرا میکوبند تا چرک آن بدر رود و پاک شود)
صندوق چرمی که در آن لباس گذارند، چمدان
نوازنده، خواننده
خانه برانداز، ویران کننده خانه
نقاش صورتگر
کسی که جامه را در وقت شستن می کوبد، رختشوی، گازر، چوبی ستبر که گازران جامه را هنگام شستن با آن می کوبند، کدنگ، کدینه، کوبین
چمدان، صندوق چرمی یا فلزی که در آن لباس می گذارند
کسی جامه های مردم را می شوید، لباس شو، رخت شو، گازر
نوازنده، خواننده، کسی که نغمه و سرودی را با ساز بزند یا بخواند، برای مثال بدان چامهزن گفت کای ماه روی / بپرداز دل، چامۀ شاه گوی (فردوسی - ۶/۴۸۱)
رخت شوی، گازر
صندوقی که در آن جامه ها را گذارند، اتاقی که در آن جامه ها را حفظ کنند
خانمان سوز، برای مثال خرابت کند شاهد خانه کن / برو خانه آباد گردان به زن (سعدی۱ - ۱۶۵)
مقنی، کسی که کارش چاه کندن است
کسی که در حال جان کندن و جان دادن است، کنایه از سختی کش، برای مثال به یاد لعل او فرهاد جان کن / کننده کوه را چون مرد کان کن (نظامی۲ - ۲۲۹)
کسی که پیشه اش کندن چاه یا لای روبی کاریز است، چاه کن، مقنی، کسی که چاه مستراح را خالی می کند، بیشتر در معنای دوم استفاده می شود